سلام
خسته نباشید
اقا دیشب عروسی داداش یکی از بچه محلا(شهرام)بود....مام دعوت کرده بود که مثلا مجلس گرم کن باشیم....
پول ویسکی رو هم داده بود به مجتبی که بره بگیره....مجتبی هم رفت ... حدود چهار پنج تا گرفته بود... ماکه ندیدیم...فقط خوردیم...البت من کم خوردم چون همه هم محلی بودن .. جلوی پیرمردهای مجلس خیلی ضایع بود....
خلاصه من فقط یه خورده داغ بودم.....اما بقیه خوشگل مست بودن......
اقا رقصیدیم ها ... روحیم یه خورده عوض شد.. در کل خوب بود....
اما اقا وسط مجلس به ارکستریه زنگیدند گفتند که خونوادت تصادف کردند ... مادرت مرده...بابات هم سکته کرده ... ییهو یارو افتاد زمین...اقا فیلمی بود هاااااااا
اما خیلی بد شده بود.....
نمی دونم خدا چرا با ما اینجوری تا میکنه(سر یه داستانی)... اما فعلا خوبه...اما باز ییهو بد میشه .... اصلن معلوم نیست
الان یه خورده خوبم...اما قول میدم موقع خاب یا فردا حالم باز بد میشه(از روی تجربم میگم)
برم فعلا تا بعد
سلام
خسته نباشید
به زندگی امید وار باش
دنبال ابکی و دودکی نری بهتره
سلام
ممنون
حتما..چون ادم بدون امید میمیره
رو چشام
سلام.جدی شما ویسکی میخورید.خدا ااااااااا
اصلانم به من چه
موفق باشیدوممنون از شما
امیدوارم همیشه شاد باشید
بله...البت با اجازه شما
نه خواهش
مرسی
همچنین
چیز کردم به شانس یارو ارکستریه:ی
واقعااااااااااااااا
برات بهترین ها را آرزو می کنم .
می دونم که می تونی به بهترین نحو تصمیم بگیری ..
مقاوم باش و نذار احساساستت آزارت بده ..
من به روز هستم ..
دوست داشتی بیا ...
ممنون سحر جان
امیدوارم که اینطور باشه
حتما
اومدم عزیز
سلام مهدی اقا
خوبی؟
خوب شد که بهت خوش گذشته اگر از این مهمونی های خوش و خوشحالی بود ما رو هم دعوت کن یه حالی به روحیمون بدیم....
به اون که بالای سر توکل کن انشاالله که مشکلاتت حل میشه منم ژیش اما رضا دعات میکنم...
یا حق
سلام عزیز
ممنون
چشم حتما......
توکل کردم و جواب هم گرفتم....خیلی لطف میکنی
حق یارت