سلام
بالاخره قرار شده با میلادینا بریم شمال.....فردا قراره بریم... یکشنبه یا دوشنبه هم بیاییم...اما نمیدونم چرا دوست ندارم برم....به خاطر دوری ... دوری از.....................
امشبم عروسی دعوتیم... تو این چند وقته منو اصلن خونه پیدا نمیشه کرد....اگر هم بشه در حد نیم ساعت یا یه ساعت......
خلاصه حالم یه جوریهههه....نمی دونم چه جوری بیان کنم...............
به قول یه شاعری
گر همسفر عشق شدی مرد سفر باش........مرد سفر باش
هم منتظر حادثه هم فکر خطر باش..............فکر خطر باش
فعلا تا بعد از اینکه از شمال اومدم
هنوز درست در جریان مسیر وبلاگت نیستم اما صمیمی می نویسی
دمت گرم داش مهدی
اومدی اصفهان به ما هم سر بزن
فعلا
راستی سلام
ممنون علی عزیز
حتما رو چشمام
بای
راستی منم علیک سلام
salam mehdi jan veblage khili ghashangi dari be dele adam mishine omidvaram halet behtar beshe
سلام عزیز
نظر لطفته
ممنون
سلام
خوش بگذره
نمی دونم موضوع وبلاگت چیه اما از طرز نوشتنت خوشم می آد اگه شد برام تو ضیح می دی؟
سلام
مرسی
موضوع وبلاگم درباره زندگیمه.و.و.. اونچه که تو اطرافم میگذره همین و بس
آپم
خوشحال می شم بیای
حتما برام نظر بذار
قربانت یک آدم اینجوری
اومدم
منم خوشحال شدم
نظرم میدم
ممنون
سلام
خوش بگذره ..
به روز هستم
سلام سحر عزیز
ممنون
میام
سلام/نوشته هاتون خیلی خوبه/ موفق باشیدوشاد
ممنون عزیزم
سلامت باشی