زندگی من

بدبختی

زندگی من

بدبختی

سلام 

شهادت مولای متقیان حضرت علی (ع) رو به شما عزیزان تسلیت میگم 

یه خبر غمناکم بدم.............................دانشگاه قبول نشدم 

نمی دونم چرا اما خیلی امید داشتم....که امیدم و نا امید کردن ...........دیگه نمی دونم چی بگم 

 

امروز اولین روز مدرسه ها بود .... یادش بخیر ....امروز که بچه ها رو میدیدم می رفتن مدرسه ...یه جورایی دلم تنگید واسه اون موقع ها ... اون موقع ها هم که نه همین چند ماه پیش....یادمه همیشه اولین روز مدرسه ها واسه ما پیچیده بود اما .. حالا دوست داشتم همین اولین روز مدرسه برم........................مخصوصا که از اول دبیرستان اغاز کنمووووووووووووووووووووووووو................................ 

 

این روزا حالم یه جورییه نمی دونم چجوری بگم ...اما نه خوبم وووووو نه بد.....یعنی یه لحظه خوبم یه لحظه بد....نمی دونم چه جوری بگم ...اما یه جوریم و واسه اولین بار نمی دونم چرا اینجوریم.... 

 

شاید به یه تنهایی بلند مدت احتیاج داشته باشم.....همیشه از تنهایی خوشم میومد ...برعکس همه......نمی دونم چرا....شاید بزرگترین دلیلش اینه که وقتایی که تنهام می تونم خیلی خیلی خیلییییییییییییی خودم باشم ...و این واسم خیلی مهمه ....وقتی خودمم ووووو همه نقاب ها از صورتم برداشته میشه هر موقع بخوام میخندم بی توجه به بقیه که اون موقع دیگه نیستن...راحت گریه میکنمووووووووووووو.............................................................................. 

 

دیشب از دست سعید خیلی ناراحت شدم سره یه حرفش به یه بچه ....خاک بر سر زورش به اون رسید...اعصابمو خورد کرد 

 

برم  

فعلا تا بعد

نظرات 2 + ارسال نظر
دلوان پنج‌شنبه 25 مهر 1387 ساعت 19:46 http://www.delovan.blogsky.com

زیر یک آسمان بزرگ خاکستری، در یک دشت پهناور غبارآلود، بدون راه، بدون چمنزار، بدون یک خار، بدون یک گزنه، با انسان هایی روبرو شدم که خمیده راه می رفتند.هر یک از آنها روی پشت خود رویایی بزرگ حمل می کردند، به سنگینی یک کیسه ی آرد یا کیسه ای زغال.
ممنون از لطفت

دلوان یکشنبه 12 آبان 1387 ساعت 19:11 http://www.delovan.blogfa.com

سلام
بهم سر بزنید
مطالبتون قشنگ بود
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد