زندگی من

بدبختی

زندگی من

بدبختی

نمی دونم تا جالا چند نفر واقعا معنی واقعی حسرت و فهمیدن 

من یه عاشقم  

عاشق  

از این عشق و تو این عشق هم خیلی سختی هم خیلی رنج هم خیلی عذاب هم خیلی مهربونی هم خیلی خوبی هم خیلی چیزای قشنگ دیگه دیدم 

یعنی همه جوره تو کاسم بوده 

اما عاشقیه و همین عذابش 

الان که رفته بودیم ساوه واقعا فهمیدم حسرتو 

با تک تک سلول هام 

با تک تک اجزای بدنم 

با خونم  

با جسمم 

با روحم  

با قلبم   

با معزم 

نمی دونم تا حالا چند نفر مثل من بودند 

نمیدونم 

 

هنوز از هرم تنت داره می سوزه تنم!!!!!!!!!!!!! 

 

اینم فهمیدم یعنی چی 

یعنی کاملا حسش کردم  

سوختنو 

خدا جونم دوستت دارم 

بعد از تو عشقمو دوست دارم 

پس به تو می سپارمشو ازت می خام که مواظبش باشی 

که بهترین مواظبت کننده خودتی 

 

امشب زیاد باهام قهرو اشتی کردیا 

اما باز من دلم نمی یومد  

میومدم منت کشی 

اخه خب تقصیر من بود دیگه 

گفته بودی اسمشو نیارم 

اما نقطه ضعفت شده دیگه  

به من چه 

 

اخرش گفتی کاش هیچ وقت نمی رسیدیم 

منم اینجا میگم 

کاش 

کاش 

کاش 

کاش 


 

پی نوشــــــــــــــــــــــــت: 

 

بعد از اون بهت زنگ زدم ...اعصابم خورد بود .... میخاستم تمومش کنم اما اصلا دلم اینو نمی خاست فقط در حد لفظ بود ....در اخرش هم که مثل همیشه باز قول دادی و خر شدم... 

اما این دفعه دستت و داغ گذاشتی 

مثله دفعه اول من 

شاید تازه به اندازه اون موقع های من دوسنم داشته باشی 

پس فک نکنم به اندازه من >دوستم داشته باشی 

اخه هر روز دوست داشتنم بیشتر میشه 

اگه نمی شد این دفعه بی برو برگرد تموم میکردم سر همین قضایا 

اما خوب چه کنم دیگه 

این اخر پس قبلی بخونید