سلام

خوبید

اقا یه خبر خوب....می خاییم واسه بابا بزرگم (بابای مامانم)زن بگیریم....

بیشتر از خودش من خوشحالم نمی دونم چرا....اما خوشحالم که حداقل از تنهایی در میاد

بابا بزرگم خیلی باحاله...اونروز تا دیدمش میگم:

بههههههههههه شاداماد......خندید گفت:ایشالا تو داماد شی

منم هی میگفتم:بابا یه ست دیدم برات یعنی اگه عروس ببینه کفش میپاچه

اونم فقط می خندید..بالاخره نوه اولشم دیگه ...همیشه هوامو داشته ..دمش گم

ایشالا خوش بخت شن

یه چند روزیه خوشحالم....اما همچنان سر درد دارم

مادرم گیر داده چرا تو اینقدر سرت درد میگره؟؟؟؟

منم میگم نمی دونم؟؟؟(اما می دونم چراسر درد میگیرم)جدیدا که دیگه سر درد میگیرم

به روز خودم نمی یارم تا هی گیر ندن

دیگه دارم چرت و پرت می نویسم

تا بعد