اههههه..اهه اه اه اه اه اه اه...این دانشگام واسه ما شده معضل..اعصابمو کلی بهم ریخته...اون از واحد های برداشتم ...اینم از خود دانشگاه......... 

حال و حوصله ندارم...به هیچ وجه......اعصابم خیلی خورده.......پرییشب که یه خورده دیدمش....به جز سلام به هم هیچی نگفتیم....این فقط نگاه هامون بود که بعضی موقع ها گره می خورد و صحبت می کرد...همین و بس ... سعی کردم حداقل تو اون مدت شاد جلوه بدم خودمو...نمی دونم تونستم یا نه ................................................................... 

حالم بده..حالم داره به هم می خوره... حالم از خودم داره به هم می خوره ..دوست دارم گریه کنم..اما اشگی واسم نمونده ...واقعا نمونده......................................................