کاش همیشه خواب بودم

نمی دونی که تو خوابم زندکیها با تو دارم

قهر و اشتی

صحبت

خوشحالی و ناراحتی

دیشب خواب دیدم دستت و گرفته بودم

باورت میشه تو خوابم داشتم از گرماش می سوختم 

عاشق اون دستاتم 

خونه داییم بودیم

رفتنی از کنار هنرستانم رد شدیم

همه خاطراتم زنده شد

چه روزهایی بود

حیف که زود گذشت

تو هم نیستی

داهاتی

ما هم فردا می ریم شمال

قرار شده شما هم بیایید اما پس فردا

من از هر جا با تو یه خاطره ای دارم

هر جا و هر چیزی

از کنار هنرستان که رد شدیم

با اینکه اصلا اونجا نیومدی

اما همش منو یاد تو

یاد دوستام

یاد اون روزا می نداخت

دلم تنگت شده

خیلی

بیشتر از همیشه 

واسه اون چشات 

واسه اون صدات 

واسه ادا اطوارت 

واسه عشوه هات 

واسه قهرو اشتی هات 

واسه همه چیت عزیز دلم

می بینی چقدر دیوونم

یه بار میگم باید باهات تموم کنم

یه بارم میگم نه و فلان

اخه من دوست دارم

عاشقتم

میمیرم واسه تو

اگرم میگم که میخام تمومش کنم فقط واسه خاطر توئه به جون خودم

نمی خام به تو و زندگیت لطمه بزنم

خدا تو مواظبش باش

برگشتم از شمال مینویسم